سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
خروش
از صلح و آرامش خواهم گفت و از گفتن و از یاری ستم دیدگان و ناهمیاری با ستم پیشگان و از جریان های کهن و نوی ایران و جهان.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 359069
کل یادداشتها ها : 97
خبر مایه


سخنرانی حجت الاسلام دکتر خسروپناه در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی با عنوان هندسه معرفتی دکتر فردید در تاریخ 29/7/1387

بسم الله الرحمن الرحیم

تقریباً پنج محور مهم در اندیشه‌های فردید وجود دارد که از نظر من، هر پنج محور نیاز به تحلیل دارد. فردید دیدگاهی نسبت به فلسفه غرب، فلسفه و کلام اسلامی، علم الاسماء تاریخی، عرفان اسلامی، روشنفکری دینی، تفکر و هنر دارد که تقریباً می‌شود گفت این پنج محور، پنج رکن مهم در هندسه‌ی معرفتی و گفتمان فکری وی می باشند.ادامه مطلب...

  

متن حاضر گزیده ای از سخنرانی دکتر خسروپناه است که در دانشگاه آزاد اسلامی گچساران ایراد شده است.

امروزه روشنفکران بسیاری در کشور ما وجود دارند که در مقاله ها و نوشته های خود از اندیشه ها و سخنان دکتر شریعتی بهره برده و از نام و گفته های ایشان برای تأیید نوشته های خود استفاده می نمایند. گاهی نیز ممکن است این شائبه به وجود آید که آنها دکتر شریعتی را نردبان صعود خود قرار داده اند.ادامه مطلب...

  

اول و آخر و وسط خیابانش که می ایستی، معطل می مانی کدام طرفی بروی! خیابانی را به نامش کرده اند، گهگاهی تلویزیون صدایش را که از تمدن و پدران و ظلم فراعنه حرف می زند، پخش می کند، توی کتاب های درسی ذکر خیرش هست، چندتایی از آثارش که دستت رسیده را هم خوانده ای؛ قلمش را محبوب و ساحره و جادویی یافتی و عاشقش شدی. تیپ هایی که می پسندی طرفدارش هستند، اما از طرف دیگر عده ای تکفیرش می کنند؛ می گویند معاند روحانیت بوده است.ادامه مطلب...

  

روشنفکران مذهبی رهبران عصر غیبت اند به تعبیر شریعتی. متولیان دین نیستند عالم دینی نیستند وظیفه شان آگاهی بخشی و دادن خودآگاهی است. از همین رو رسالت تحقق پروژه اصلاح دینی بر عهده آنان است.ادامه مطلب...

  

این نوشتار متن سخنان دکتر سوسن شریعتی، فرزند دکتر شریعتی در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی است که در حسینیه ارشاد تهران ایراد شده است.

دوستان، باور بفرمایید، برای من، صحبت کردن از پشت این تریبون و از شریعتی، بی شباهت به جان کندن نیست.ادامه مطلب...

  

از جمله خاصیت های بشر افراط و تفریط است، انسان اگر در حد اعتدال‏ بایستد کوشش‏ میکند زمان را با نیروی علم و ابتکار و سعی و عمل جلو ببرد ، کوشش میکند خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان تطبیق دهد و هم کوشش میکند جلو انحرافات زمان را بگیرد و از همرنگ شدن با آنها خود را برکنار دارد. اما متأسفانه همیشه اینطور نیست، دو بیماری خطرناک همواره آدمی را در این زمینه تهدید میکند: بیماری جمود و بیماری جهالت، نتیجه بیماری‏ اول توقف و سکون و باز ماندن از پیشروی و توسعه است و نتیجه بیماری دوم‏ سقوط و انحراف است.
جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمیگیرد و جاهل هر پدیده نوظهوری را به نام مقتضیات زمان ، به نام تجدد و ترقی موجه میشمارد .
جامد هر تازه‏ای را فساد و انحراف می‏خواند و جاهل همه را یک جا به حساب‏ تمدن و توسعه علم و دانش میگذارد .
جامد میان هسته و پوسته، وسیله و هدف فرق نمیگذارد، از نظر او دین‏ مأمور حفظ آثار باستانی است، از نظر او قرآن نازل شده است برای اینکه‏ جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب‏ نماید.
از نظر او عمه جزو خواندن، با قلم نی نوشتن، از قلمدان مقوائی‏ استفاده کردن، در خزانه حمام شستشو کردن، با دست غذا خوردن، چراغ‏ نفتی سوختن، جاهل و بیسواد زیستن را به عنوان شعائر دینی باید حفظ کرد.
جاهل برعکس، چشم دوخته ببیند در دنیای مغرب چه مد تازه و چه عادت‏ نوی پیدا شده است که فورا تقلید کند و نام تجدد و جبر زمان روی آن‏ بگذارد .
جامد و جاهل متفقا فرض میکنند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعائر دینی است، با این تفاوت که جامد نتیجه میگیرد این شعائر را باید نگهداری کرد و جاهل نتیجه میگیرد اساسا دین ملازم است با کهنه پرستی و علاقه به سکون و ثبات.
در قرون اخیر مسئله تناقض علم و دین در میان مردم مغرب زمین زیاد مورد بحث و گفت و گو واقع شده است. فکر تناقض دین و علم دو ریشه‏ دارد، یکی این که کلیسا پاره‏ای از مسائل علمی و فلسفی قدیم را به عنوان‏ مسائل دینی که از جنبه دینی نیز باید به آنها معتقد بود پذیرفته بود و ترقیات علوم خلاف آنها را ثابت کرد. دیگر از این راه که علوم وضع زندگی‏ را دگرگون کرد، و شکل زندگی را تغییر داد.
جامدهای متدین نما همانطوری که به پاره‏ای مسائل فلسفی بی جهت رنگ‏مذهبی دادند شکل ظاهری مادی زندگی را هم میخواستند جزء قلمرو دین بشمار آورند، افراد جاهل و بی خبر نیز تصور کردند که واقعا همین طور است و دین برای زندگی مادی مردم شکل و صورت خاصی در نظر گرفته است. و چون به‏ فتوای علم باید شکل مادی زندگی را عوض کرد پس علم فتوای منسوخیت دین را صادر کرده است.
جمود دسته اول و بی خبری دسته دوم فکر موهوم تناقض علم و دین را به وجود آورد. 

منبع: کتاب نظام حقوق زن در اسلام اثر شهید مطهری


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ